نام رمان : مرهم
نویسنده : * SHIMA * کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۰٫۹ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۸ (APK)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK
تعداد صفحات : ۳۰۶
خلاصه داستان :
یلدا، تک دختر حاج احمد مستوفی، به خاطر حفظ خانواده اش دو سال از بهترین سال های عمرش رو در کنار مردی که علاقه ای بهش نداره سپری می کنه.
حالا بعد از دو سال تصمیم داره همه چیز رو از نو شروع کنه. در حالی که روزگار خانواده اش، عشقش و خیلی چیزای با ارزش دیگه رو ازش گرفته
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از * SHIMA * عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
قسمتی از متن رمان :
لیوان رو به لبم نزدیک می کنم. بخارش که به صورتم می خوره، می فهمم هنوز داغه. روی میز کوچیکی که کنارمه می ذارمش و چشم می دوزم به آسمون بالای سرم.
همراه صندلی گهواره ای عقب و جلو می رم. خاطراتمم توی ذهنم جون می گیرن و عقب و جلو می شن. درست مثل یه فیلم سینمایی.
چشمام رو می بندم و اجازه می دم تو ذهنم پر رنگ تر بشن. انقدر که احساس می کنم زمان برگشته به عقب و من همون دختر بچه ی شیطون و بازیگوشم که با خوشحالی تو حیاط خونه ی پدربزرگ مشغول بازی با ماهیای قرمز توی حوضه.
صدای خنده های مامان و عمه که میوه های ریخته شده توی حوض رو می شورن توی گوشم می پیچه. نگاهم رو از ماهی توی حوض می گیرم و به بابا و عمو حمید که مشغول بستن ریسه های رنگی به دیوار حیاط و کوچه هستن می دوزم.
نمی دونم اما حتما فردا جشنه که همه مشغول انجام کاری هستن. از حوض بزرگ وسط حیاط فاصله می گیرم و سوار دوچرخه ام می شم.
تند رکاب می زنم. خیلی تند! انقدر که تعادل دوچرخه بهم می خوره و چپ می کنم. صدای یا زهرا گفتن مامان رو می شنوم. همه با نگرانی میان سمتم و از زیر دوچرخه می کشنم بیرون.
مامان بغلم می کنه. هیچی به اندازه ی آغوشش دردم رو آروم نمی کنه.